تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ایل بزرگ قشقاییو آدرس mirzaie.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد
خط سير کوچنشينان ايل قشقايي: مسير حرکت ايل قشقايي را دقيقا نميتوان روي نقشه ترسيم و پياده کرد. خط مرزي طوايف حدود مشخص و دايمي ندارد. گاه جبر طبيعت، خشک سالي و عدم ريزشهاي جوي، آنها را به فاصلهاي دور دست ميکشاند و گاه در کوهستانها و دامنههاي هميشگي خويش اسکان ميدهد. بهطور کلي فقط در حالت عادي، طوايف مختلف مسيري معين دارند و بهخوبي با امکانات، خطرات راهها و مسيرها آشنا هستند.
مسافت 500 تا 600 کيلومتر را از ييلاق تا قشلاق يا شرايطي سخت و دشوار و مسيري پر پيچ و خم و عوارض مختلف طبيعي را پيمودن، کاري طاقت فرسا است، اما براي اين مردم که به صورت اعتياد در آمده، راه چارهاي نيست. براي افراد اين جامعه، سردسير و گرمسير يا کوچ و اطراق تفاوتي ندارد. زنان باردار ايل همراه با کاروان دو ماه راهپيمايي ميکنند و همزمان با خطرات کوچ، وظايف سنگين خانهداري و همکاري با شوهر خود را نيز به عهده دارند. اما خم به ابرو نميآورند. زنان و مردان ايل فکر ميکنند، آنها براي کار، فعاليت، رنج و زحمت بدون استراحت خلق شدهاند! و لغتي به نام آرامش و استراحت در فرهنگنامه آنان وجود ندارد، بچههايشان عادت کردهاند زود بيدار شوند و همراه با والدين خود، رنج سفر را تحمل نمايند. بازي، تفريح، پارک، گردش آنها، فقط کار است و کار است و کار...
مسير حرکت طايفه کشکولي، از دشتهاي نفتخيز جنوب تا دامنههاي جنوبي قله دنا، يعني حومه سپيدان و کُمهر و کاکان است. مسير طايفه شش بلوکي از پيچ و خمهاي کوهستانهاي تنگستان و دشتستان و صحاري خشک اطراف آن، تا جلگههاي هميشه سبز آباده و سر حد چهاردانگه است. مسير کوچ طايفه دره شوري، از همسايه شمالي خود ـ ايل بختياري ـ و چشمههاي پر طراوت شهرستانهاي بروجن و سميرم تا کتلهاي سفيد پوش گچ و نمک در بهبهان و دو گنبدان است. طايفه عمله، از چمنزارهاي سرسبز و خرم سميرم و ارتفاعات برفپوش دنا تا دشتهاي لاله پرور خنج و لارستان و طايفه فارسيمدان، از دامنههاي شمالي قله دنا و درههاي ژرف و عميق زاگرس (پادنا) تا ارتفاعات کوههاي دهستان سرمشهد، يادگرا آتشگاهها و آتشکدههاي ساسانيان در جنوب کازرون را زير پا مينهند. همه اين طوايف با تيرههاي مختلف، که در بعضي خصوصيات، آداب و سنن تفاوتهايي دارند. در اين مسير همه با هم و با فاصله کم به سوي ميعادگاه خود حرکت ميکنند. مشکلاتي که اين کاروان عظيم بين راه دارند، سرقتها و دستبردهايي است، که گاه با مسايل بزرگتري مثل درگيري توام ميشود و يا بهعلت ترافيک شديد بين راه و داخل شدن دامها، موجب ميشود کوچ شبانه انجام گيرد تا بي سروساماني و بينظمي کمتر پيش آيد. اما با وجود رنج بار کردن و يورد گرفتن، نيمه شبها بيدار شدن، دايم راه رفتن، گرد و غبار به حلق فرستادن، غذاي کافي نخوردن، حمام و بهداشت نداشتن که بايد موجب نفرت شديد از کوچ باشد، عدهاي با اميد به آينده و آيندهاي بهتر همچنان به اين سفر پر ماجرا ادامه ميدهند.
زمان و تعيين وقت کوچ: تعيين کننده سرنوشت ايل، عوامل جوي است، زيرا تغيير دماي ناگهاني يا بارندگيهاي بيموقع نقش عمدهاي را دارند. براي حرکت و جابجايي از سردسير به گرمسير و بالعکس زمان بهخصوصي تعيين نشده و برنامهريزي نگرديده، گاه خشونت طبيعت، تاريخ حرکت را به جلو مياندازد و زماني تا يک ماه به تاخير واميدارد. بارندگيهاي بهاره موجب ميشو،د توقف در گرمسير بيشتر شده و خشکسالي در منطقه جنوب باعث کوچ زودتر از موعد مقرر ميگيرد. اما آنچه مسلم است، اواخر اسفند ماه اعلام آمادگي براي کوچ با تعيين برنامههاي بعدي توسط بزرگان و ريشسفيدان انجام ميگيرد.
در گذشته، تاريخ حرکت ايل با توجه به وضع علوفه، رشد آن در سردسير، مراتع ميانبند، دماي هواي گرمسير و ديگر عوامل توسط خوانين اعلام ميشد و اوامر وي عملي و قابل اجرا بود و چون همه از يک برنامه کلي و عمومي تبعيت مينمودند، مشکلات چراي بين راه، نابساماني و خرابکاري در منطقه سردسير به حداقل ميرسيد. با ازدياد جمعيت ايل و کثرت دامها، بين مردم عشاير براي رسيدن به ييلاق و چراي مراتع ميانبند رقابتي شديد بهوجود آمده و اين آزادي عمل باعث شده، که علوفه سردسيري هنوز سر از خاک برنياورده، توسط عدهاي که تابع مقررات و نظم عمومي نيستند، تخريب و نابود گردد. همين آزادي عمل آنها موجب تقليل يافتن مدت زمان توقف در سردسير و بازگشت در فصل نامساعد به گرمسير شده است. اين بينظمي و تخلف از مقررات کوچ در سالهاي گذشته، حتي توسط افسران انتظامي نيز حل نشد. پس از انقلاب شکوهمند اسلامي هم به علت آزاديهايي که به مردم دادند، در اين رابطه سواستفاده بيشتر شد. در حال حاضر اين مساله مشکلي براي جهاد عشاير و نيروهاي انتظامي ميباشد.
مراسم جابجايي يا کوچ موقت: براي کوچ چه سالانه و چه موقت، ساعت و زمان را با استخاره تعيين ميکنند و در جهت حرکت کوچندگان، وجود ستاره نحس را خوش يمن نميدانند، براي تعيين ساعت و مبارکي از افرادي که وارد بوده و شناخت دارند، سوال ميکنند. اگر ستاره در مسير جهت نباشد کوچ ميکنند، در غير اين صورت براي از بين بردن نحوست، شب قبل در جهت مخالف ستاره جابهجا ميشوند تا نحس بودن سفر به پايان رسد. اگر شخصي بخواهد به مسافرت برود، موضوع داشتن ستاره نحس را در نظر ميگيرد، به همين جهت اگر بايد به سمت شمال مسافرت کند، شب در سمت جنوب چادر ميخوابد. وقتي يکي از همسايگان کوچ کرد و رفت، همسايه ديگر که يورد خود باقي مانده، جهت احترام تا سه شب به يورد همسايه جدا شده رفته و در اجاقش آتش روشن ميکند که حداقل يک ساعت آتش در اجاق بسوزد، و چه ميگويند اگر چادر در اينجا نيست، بايد شعله اجاقش روشن و نوراني باشد. («ستاره نحس» روز اول ماه از سمت مشرق طلوع کرده و تا پانزدهم ماه يک دور ميزند و از روز پانزدهم مجددا دور خود را تکرا ميکنند.)
ترتيب حرکت ايل: وقتي ايل به حرکت در ميآيد، بهدنبال کاروان شترها که پيشاپيش آنها اسبسواران زن و مرد در حرکتند، دستجات کوچک و بزرگ الاغها با بارهاي سنگين و بدنبال آنها گلههاي گوسفند دسته دسته، گاه کيلومترها به صورت صفهاي نامنظم، گرهوار ديده ميشوند. در اين ميان عدهاي سعي ميکنند، گوسفندان را براي استفاده کامل از علوفه از کوهپايهها عبور دهند، اما امروزه مشکل بزرگ حرکت ايل، گسترش کشتزارهاي روستاييان در مسير حرکت است که گاه موجب خشونت و درگيريهاي پراکنده ميشود.
پس از فراغت مردان و زنان و بچهها با همکاري يکديگر کار بارگيري را شروع مينمايند. چادر و ديرکها را بر يک حيوان، جوالها و خورههاي آذوقه را بر پشت حيواني ديگر و روي هر کدام توبرهاي پر از وسايل و ظروف بهنام سربار ميبندند. حيوان باربر طبقات مرفه و ثروتمند شتر، و در خانوادههاي معمولي الاغ است. همين که اشعههاي خورشيد بر ستيغ پر طراوت کوهستان ميتابد، کاروان سنگين کوچ آماده حرکت ميشود. قافلههاي کوچک و بزرگ دسته دسته پشت سر يکديگر به راه ميافتند. در پيشاپيش آنان کوچهاي با ابهتتري ديده ميشود که از تعداد شترها و لوازم پر زرق و برق روي آنها و گليمهاي پر نقش و نگارشان مشخص است. اينها سران ايل و بزرگان قومند. در کنار اين گروه، مردان مسلح سوار بر اسبهاي انتخابي و زناني که با لباسهاي رنگين و جالب که گاه براي جلوگيري از آفتاب سوختگي نقابي پولک دوزي شده بر پيشاني دارند، در حرکتند. در گروههاي بعدي خانوادههاي معمولي طايفه، بارها را بر الاغ بسته و زنان مسن و گاهي پيرمردان و اطفال بر چهارپايان سوار و عدهاي هم پاي پياده بهدنبال کوچ راهپيمايي مينمايند. بر روي چهارپايان علاوه بر بار، مرغها و خروسها، برهها و بزغالههاي تازه متولد شده، گوسفندان دست و پا شکسته يا بيمار و گاه توله سگهاي کوچک که نميتوانند راه بروند ديده ميشوند. مسير حرکت ايل يکنواخت نيست، از درهها، دستها، تپهها، ماهورها، کوهستانها، رودخانهها، بايد بگذرند. گرد و غبار راه بهخصوص در قسمتهاي انتهايي کاروان بيداد ميکند. در اين راهپيمايي که دو سه ساعت بهطول ميانجامد، اگر خانوادهاي مشکلي داشت، اگر بيماري در ميان طايفه بود، اگر کمبود غذايي يا آب احساس شد، اگر چهارپايي صدمه ديد و بارش سنگين بود، اگر زني را درد زايمان گرفت، همه خويشان و افراد طايفه همکاري لازم را مينمايند. در اين ميان اين گرد و غبار غليظ و خسته کننده، افراد با چهرههاي آفتاب سوخته، اما مصمم و با اراده به راه خود ادامه ميدهند. زناني که گاه طفلي را به پشت بسته و در حال پشم ريسي هستند، با آهنگ ملايمي که بر لب دارند به دنبال چهارپايان حرکت ميکنند و از اينکه سرو صورتشان خاک آلود گشته، لبهايشان خشکيده، گرسنگي در وجودشان احساي ميشود، اما دراعماق قلبشان طپشي که حاکي از رضايت است، جلوهگر ميباشد. شتربانان که با آهنگ مخصوص سارباني، نواي آبا و اجدادي خود را تکرار ميکنند، گاه که زحمت راه رفتن آنان را ميرنجاند، همانند يک قهرمان پرش، عقابوار بر روي شتر ميجهند و تماشاگران را شاد ميسازند. همچنانکه اين گروه به پيش ميتازند، افراد سواره يا پياده، با شوخيها، آوازخوانيها، قهرمانيها و گاه تيراندازيها ديگران را سرگرم ميسازند.
گوسفندان هم در جوار ايل، کمي دورتر، در دامنهها، دسته دسته به پيش ميروند. صفهاي طويل اين حيوانات در ميان بوتهها و علفزارها، زيبايي خاصي دارند. چوپانان بهدنبال هر گله با تاني و تامل کامل سعي ميکنند آنها را آرام برانند تا بتوانند کمي بچرند. براي اين کار چوپاني که صداي خوبي دارد، آواز ميخواند. ديگري ني کوچکي زير لب مينوازد، آن يکي هم با ديگر دوستش گرم صحبت است، اما همه وظيفهشناس و بايد متوجه باشند که گوسفندان مخلوط نشوند. برهها و بزغالهها کوچک که قدرت تحرکشان کم است و نميتوانند مسافت زيادي را بپيمايند، توسط نوجوانان کم سن و سال همراه ايل هدايت ميشوند
چگونکي حمل لوازم خانه: چادرنشينان، هميشه در حال آماده باش بوده و کوچ دايم از نظر آنان يک مساله عادي است. لوازم زندگي آنان جمع و جور، بستهبندي شده و مختصر است و در مواقع ضروري و حرکت ايل، آمادگي کافي دارند. لوازم شکستگي بسيار کم و منحصر به چند قلم وسايل چايخوري است. هنگام کوچ خانوادههاي متمکن، رختخوابها را که درون خوابگاههاي دستباف عشايري جاي دادهاند، جفت جفت بر شتر بسته و روي آنها را با گليمهاي زيبا مفروش و با طنابي که خود تهيه نمودهاند، محکم ميبندند و گاه افراد خانواده روي همين خوابگاهها سوار ميشوند. اين گونه خانوادهها، معمولا به تعداد افراد بزرگسال، اسب دارند، اما در صورت کمبود اسب، بر شتر سوار ميشوند.
جعبه هزار پيشه، جعبه چراغ و ظروف بزرگ را در توبره يا آبکش مخصوص خود نهاده و به عنوان سربار اضافه مينمايند. در خانه خوانين، اين لوازم را که به وسايل آبدارخانه معروف است، بر قاطر ميبندند تا به محض رسيدن به يورد جديد تدارک چاي ببينند. چادر سياه را بهصورت منظم ميپيچند و به همراه چوبها و ديرکهاي آن، بر حيواني مخصوص ميبندند. مشک آب و ساير لوازم پوستي را در آبکش گذاشته، بر حيواني جداگانه بسته و گاه در وسط بار آن، برههاي کوچک يا دامهاي دست و پا شکسته را جاي ميدهند. بنابراين بار هر حيوان، چه شتر و چه الاغ، مشخص ميباشد. آبکش، هيزمکش، مخصوص چادر، مخصوص جوال و همه اين حيوانات سرباري داشته و گاه اطفال، پيرزنان يا پيرمردان، مرغ و خروس، برههاي نوزاد بر آنها اضافه ميشود. در مسيري که آب کمياب است، بايد خورجين مخصوص آب به همراه مشکها آماده بوده و براي يورد بعدي آب بردارند و نيز در بيشتر مسيرها که دشت و جلگه است، بهعلت کمبود هيزم مشکلاتي دارند. به همين جهت چندين روز بايد به همراه خود هيزم بردارند. بنابراين کوچندگان ايل قشقايي، با شناختي که از مسير خود دارند، بايد آب و سوخت بين راه را تامين نمايند.
مرتع و اهميت آن: مهمترين منابع طبيعي و تامين كننده غذاي دام، زيستگاه چادرنشينان و نيز مراكز امرار معاش اين جامعه سيار، مرتع است. براي يك خانواده ايلياتي پراهميتترين مساله اقتصادي و حتي سياسي ـ اجتماعي، همين سنگلاخهاي كوهستاني ظاهرا بيمصرف است، زيرا علاوه بر كانون معيشتي، اعتبار و ميزان ارزش خانواده، يكي از موجبات غرور قومي و شخصيتي نيز به شمار ميرود.
سلام
ترسیدم نظر ندم، سریع اومدم نظر بدم
ماجرای من از این قراره که خیلی مشتاقم در کوچ بهاره امسال همسفر یک گروه قشقایی باشم و در کنار لذت بردن از طبیعت بتونم کمک هم بکنم و با شیوه زندگی عشایر قشقایی آشنا بشم.
ممنون بشم اگه بتونین بنده رو راهنمایی کنین
حالا شما جواب بدینا
بنده بی صبرانه منتظر جوابتون هستم
خیلی ممنونم از وبلاگ خوبتون
به وبلاگ من خوش آمدید
فرهاد میرزایی از طایفه شش بلوکی تیره هیبت لو که دوران تحصیلات ابتدایی را در عشایر ودوره تحصیلات متوسطه رادر هنرستان عشایری در آب باریک گذرانده ودرسال 63در تربیت معلم ودرسال 71 کارشناسی گرفتم چون علاقه شدیدی به ایل دارم سعی نمودم مطالبی گرد اوری نمایم/
نظر دهید
بینهایت خوشحال اولام